🤗🤗❤❤

آخرین مطالب

امکانات وب

بی مخاطب !

مکث کن آقای تاریخ
قدرت و ثروت و شهرت
امپراطوری تزویر
محنت و لعنت و وحشت

من جهان بینی ندارم
من الفبای جدیدم
من فقط عشق ، فقط تو
من به آرامش رسیدم

قرنها میان و میرن
یه چرا بدون پاسخ
من و تو هزار سال بعد
عشق ، زندگی ، تناسخ

به دنیا اومدم تا عاشقت باشم ...

جهانبین / آلبوم حس تنهایی / ابی

+ این را خواندم و ... همین !

+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 15:1 توسط .:.: v!0let :.:.

🤗🤗❤❤...

ما را در سایت 🤗🤗❤❤ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalooneham بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 6:57

من به جنگل رفتم چون سر ِ آن داشتم که آگاهانه زندگی کنم .

+ نیل به عکس نگاه کرد و متوجه شد که تاد از جمع خانوادگی اندکی جداست ؛ با آن ها هست ، اما به واقع جزیی از آنها نیست . + کیتینگ ستیزه جویانه گفت : "خب ، من می گم این حرف ها مزخرفه ! شعر می خونیم ، چون هرکدوم از ما عضوی از نوع بشر هستیم و نوع بشر سرشار از شور و شوقه ! پزشکی ، حقوق ، تجارت ؛ اینها هم 🤗🤗❤❤...ادامه مطلب

ما را در سایت 🤗🤗❤❤ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalooneham بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 6:57

من تمام نمی شوم ...

مرا فراموش نمی کنی . هر لحظه چشم هایت را می بندی و می خواهی چیزی به جز من ببینی ، اما نمی توانی . من از خواب هایت نمی روم ... پشت پلک هایت نشسته ام و چشم هایت را که بستی ، می پرم توی ِ خوابت . تو به یاد می آوری ... مرا ... دست هایم را ... لب هایم را ... نگرانم می شوی . بغضت می گیرد . آدم ها ، جمله 🤗🤗❤❤...ادامه مطلب

ما را در سایت 🤗🤗❤❤ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalooneham بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 6:57

واقعیتی که دو روز پیش کشف کردم !

من هرگز عاشق نشدم . تنها قصه ای که وجود داشت ، چیزی شبیه عادت بود ... چیزی شبیه وابستگی ... و چه دیر فهمیدم ...

+ نوشته شده در جمعه بیست و یکم تیر ۱۳۹۲ساعت 13:30 توسط .:.: v!0let :.:.

🤗🤗❤❤...

ما را در سایت 🤗🤗❤❤ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalooneham بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 6:57

آفتاب گردان های ِ غمگین .

بالاخره رفتم ... رفتم توی ِ روستای دوست داشتنی ام . من دختر ِ جنگلم . دختر ِ باغ های ِ سبز ِ چای ... شب ها از جاده های ِ پر از درخت می روم و می روم تا برسم بهش و صبح ها از جاده های پر درخت می گذرم و ازش دور می شوم ... آنجا شب ها نفت می ریزم توی ِ بخاری ِ اتاقم و با آفتابگردان های پشت ِ پنجره حرف می 🤗🤗❤❤...ادامه مطلب

ما را در سایت 🤗🤗❤❤ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhmalooneham بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 6:57